بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۳۶۶: ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتان مزن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای دل نیی عاشق برو بر خویشتن بهتان مزن خود را سمندر نیستی بر آتش سوزان مزن آتش زدی برخرمنم ز آن سوختی جان وتنم بس کن به جا بنشین دمی بر آتشم دامن مزن تو مرد این میدان نیی تو رستم دستان نیی غازی مشوبازی مکن منداز گوچوگان مزن بنگر به روی وموی اوجا گیرد درگیسوی او اما نصیحت گوش کن خود را بدان مژگان مزن گر زخمت از جانان رسد بر زخم خودمرهم منه ور دردت از دلبر بود پس حرفی از درمان مزن خواهی وصال یار را آسان مدان این کار را پولاد بازو نیستی هی مشت بر سندان مزن ای دل بلنداقبال شو بی فکروفارغ بال شو بهر دونان دست طلب بردامن دونان مزن بلند اقبال