بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۹: تا به کی از دوری روی تو باید کرد صبر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به کی از دوری روی تو باید کرد صبر شد فغانم رعد وآهم برق وچشمم ز اشک ابر نیست جز مردن مرا دیگر علاجی از طبیب چاره درد دلم را رو مده داروی صبر زنده گردم خیزم از جا وکفن درم ز شوق گر کسی نام تو را تلقین من گوید بهقبر اینقدر دانم که هستم عاشق رخسار تو خواه خوانندم مسلمان خواه ترسا خواه گبر از مکافات عمل غافل مشوبیمار شد بر دل من چشم خونخوار تو از بس کردجبر گفتی ار خواهی وصالم در فراقم صبر کن در دل تنگ بلند اقبال نبود جای صبر بلند اقبال