بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۶۳: تا صبا را تاری از زلفت به دست افتاده است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا صبا را تاری از زلفت به دست افتاده است دررواج کار عطاران شکست افتاده است خال در دنبال چشمت گر نباشم در غلط شحنه ای باشد که دردنبال مست افتاده است باشد از حال دل من درکمند زلف تو آگه آن ماهی که در خشکی ز شست افتاده است از دل من در شکنج طره ات دارد خبر هر کجا مرغی به دامی پای بست افتاده است چشم تومخمور وزلفت می کندمستی همی با وجود اینکه لعلت می پرست افتاده است مهر ورزی با تونبودکار امروزی مرا عاشق ومعشوق را عشق از الست افتاده است تا بلنداقبال را از وصل کردی سرافراز پیش قدر اوبلندافلاک پست افتاده است بلند اقبال