بلند اقبال
غزل ها
شمارهٔ ۴۴: هر کس که باشدش خط و خالی نه دلبر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر کس که باشدش خط و خالی نه دلبر است دلبر کسی بود که دل او را مسخر است حال دل شکسته من را ز من مپرس آگه نیم ز دل که دلم پیش دلبر است درد ار ز عشق یار بود بهتر از دوا زهر ار ز دست دوست رسد به ز شکر است آن کس که در دلش نبودعشق دلبری درمذهب و طریقت عشاق کافر است جز سروقد دوست که بر داده مشک تر سرو آنچه دیده ایم به گلزار بی بر است تاری ز زلف یار توگفتی به از تتار یک تار موی او به دو عالم برابر است گفتی لبان لعل نگار است شکرین شیرین ترش بگوی که قندمکرر است چون تونباشد آدمی از حسن ودلبری غلمان مگر تو را پدر و حور و مادر است چون قامت ولب تو میسر بودمرا دیگر چه احتیاج به طوبی وکوثر است از عشق تو به سیم و زرم نیست احتیاج زیرا که اشک من همه سیم و رخم زر است هر کس چومن زعشق شد اقبال او بلند از خاک راه پست تر از ذره کمتر است بلند اقبال