حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۴: مران به عنف خدا را ز آستانه مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مران به عنف خدا را ز آستانه مرا مکش به تیغ جدایی به هر بهانه مرا نخست طایر گلزار قدسیان بودیم محبت تو جدا کرد از آشیانه مرا مقیم صومعه بودم به عالم لاهوت کشید عشق به کوی شرابخانه مرا چه حکمت است که صیاد کارخانه غیب ز زلف و خال تو بنهاد دام و دانه مرا کرانه می کنی از من کجا روا باشد بکشت محنت این درد بی کرانه مرا مرا میانه غم بر کرانه می مانی گناه چیست ندانم در این میانه مرا ز لعل خود به صبوحی خمار من بشکن که در سر است خمار می شبانه مرا زمانی ای دل غمدیده با زمانه بساز زمان زمان بنوازد مگر زمانه مرا فسون ابن حسامم به توبه می خواند به گوش در نرود هرگز این فسانه مرا حِسام خوسفی