افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۴: یار ما، برماه از عنبر نقاب انداخته
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما، برماه از عنبر نقاب انداخته ماه ما، سنبل به روی آفتاب انداخته گر جهان در جام جم پیدا، مهم از لعل لب، یک جهان یاقوت، در جام شراب انداخته از لب چون سلسبیلش سوخت جانم، ای عجب طرح آتش را، ز افسون اندر آب انداخته ای بسا دل ها، که دارد پیچ و تاب از آن دو زلف نه همین جان مرا، در پیچ و تاب انداخته کوه صبر من، از آن موی میان، در التهاب کوه را مویی عجب در اضطراب انداخته اوج دانش را، عقابانیم اسیر زاغ زلف زاغ را بین، پنجه در جان عقاب انداخته افسر کرمانی