افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۵: بشکست سنگ محنت عشق تو نام من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بشکست سنگ محنت عشق تو نام من دردا، که ریخت آب رخ و ننگ و نام من تا من شدم غلام سگ پاسبان دوست شد ماه، شمع محفل و کیوان غلام من یک بوس از آن دو لعل ندارم طمع فزون سویش کسی بود که رساند پیام من؟ ای باد چون روی به طواف حریم او، با عجز و انکسار، رسانی سلام من بعد از درود عرض و سلام و دعا بگو کی پر غرور دلبر با احترام من آن قدر از غم تو بگریم، که خون اشک بستاند از عقیق دو لعل تو کام من گفتیم شبی چو شمع بسوزم ز پرتوت شد پخته از وصال تو سودای خام من افسر کرمانی