افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۷: دوش از درم درآمد، آن سرو سیمتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوش از درم درآمد، آن سرو سیمتن شادان و خوی فشان و غزلخوان و خنده زن با رویی، ای بمیرم، تاراج دین و دل با مویی، ای نباشم، یغمای جان و تن دلهای خستگانش، اندر شکنج زلف جانهای بی دلانش، اندر چه ذقن بر چهره دلفریبش هی رشحه رشحه خوی چون قطره قطره ژاله بر برگ نسترن زلفیش و مو بمو، همه زنجیر عاشقان موئیش و تو بتو، همه زنار برهمن از لوح سیمگونش پیدا، غبار مشک در حقه عقیقش، پنهان دُر عدن شمع رخش، به مشعل خورشید سخره خوان لعل لبش، به معدن یاقوت طعنه زن افسر کرمانی