افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۲: ای چشمه خورشید تو، آسایش جانم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای چشمه خورشید تو، آسایش جانم اندوه غمت، خوب تر از عیش جهانم جسمی که از او روح جدا گشته چسان است ای راحت جان، بی تو من خسته چنانم در چشم بداندیش بود تیر تهمتن تیر تو اگر بگذرد از پشت کمانم از حسرت آن موی میانی که تو داری دریاب، که باریک تر از موی میانم از دیده ببارم همه دم خوشه مرجان یاقوت لبت گر نشود قوت روانم در عشق تو هم بانگ جرس آمده افسر ای وای، اگر نشنوی آوای فغانم افسر کرمانی