حِسام خوسفی
غزل های خوسفی
غزل شمارهٔ ۱: به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه که بی سالک نشاید کرد قطعاً قطع منزلها سبکباران برون بردند رخت از بحر بی پایان نمی یابند بیرون شو گرانباران به ساحلها نظر ابن حسام از ماسوی بردند و او را بین «مَتی ما تَلقَ مَن تَهوی دَع الدنیا وَ اهمِلها» ز حد بگذشت مشتاقی به جام بادهٔ باقی «اَلا یا ایُّها الساقی ادر کَاساً وَناوِلها» حِسام خوسفی