افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۲: تذرو باغ توام، دل به شاخ سرو که بندم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تذرو باغ توام، دل به شاخ سرو که بندم شکنج دام تو خوش تر، ز شاخسار بلندم من آن تذرو خموشم، که در فضای گلستان ز بهر قامت سروی، اسیر حلقه و بندم چرا خمیده و افتاده چون کمند و کمانم اگر نه ابرو و زلفت بود کمان و کمندم تویی که خوشه سنبل نهی به خرمن آتش منم در آتش حسرت، نشسته همچو سپندم مرا چه باک که تلخ است زهر درد جدایی چو یاد آن لب شیرین، کند مذاق چو قندم شنیده ام که سمندت هلال نعل ندارد از آن گداخته پیکر، بسان نعل سمندم افسر کرمانی