افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۱: غیر آن زلف پر از سلسله زنجیر ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
غیر آن زلف پر از سلسله زنجیر ندارم من دیوانه در آن مرحله تدبیر ندارم من که ویرانه گنج لب یاقوت تو باشم، شادمانم که سر منت تعمیر ندارم من که بر تن زره از حلقه زلف تو بپوشم روز هیجا، بجز ابروی تو، شمشیر ندارم تا مرا شد صف مژگان جهانگیر تو لشکر شهربند سخنی نیست که تسخیر ندارم وه که از همت عشق تو سراپای وجودم، زر ناب است و دگر حاجت اکسیر ندارم افسرا، بی خود و آشفته و ساغر زده ام من راستی گویم و سالوسی و تزویر ندارم افسر کرمانی