افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۵: یاد ایامی که در کوی تو کاری داشتیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد ایامی که در کوی تو کاری داشتیم ما و دل با زلف و رویت روزگاری داشتیم در خم هر حلقه زلف تو در القیم پارس ای خوش آن شبها که ما چین و تتاری داشتیم با دو زلف بیقرارت هر سحرگه با نسیم با همه آشفته سامانی قراری داشتیم در هوای گلشن روی تو ای زیبا نگار صفحه رخ را ز خون دل نگاری داشتیم بر سر بازار رسوایی ز فرّ عاشقی با همه رسوا شدن ها، اعتباری داشتیم در سر و چشم و کف و دل روزگاری شد که ما، با خیالت باد و خاک و آب و ناری داشتیم با تن رنجور و جان خسته در میدان عشق سر به فتراک غم چابک سواری داشتیم با خیال زلف و رویش روزگاری افسرا، ما و دل در هر نفس لیل و نهاری داشتیم افسر کرمانی