افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۱: که میگوید که من دلبر ندارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
که می گوید که من دلبر ندارم که از زلف بتان دل برندارم دل صدپاره ام را مرهمی کو که تاب خنجر دیگر ندارم خوشم با گلستان چشم خونین که غیر از لاله احمر ندارم بکش تیغ و بکش بی جرم ما را بگو پروایی از محشر ندارم به بالینم بیا تا بر تو ریزم وجودی را که در بستر ندارم ز لخت دل کنم جان را مداوا که دارویی از این خوش تر ندارم ننوشم بی دو لعلت ساغر می که خون دل در آن ساغر ندارم کشد آن ترک بر افسر اگر تیغ، من از خاک درش سر بر ندارم افسر کرمانی