افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۴: ای ز ماه طلعتت خورشید تابان شرمسار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز ماه طلعتت خورشید تابان شرمسار وز عبیر طرّه ات مشک تتاری یادگار چیست شهد جان مشتاق، آن دو لعل شکرین چیست تار عمر عاشق، آن دو زلف تابدار صبح و شام از ساحت گیتی گریزد در عدم پرده برداری اگر روزی از آن زلف و عذار چیست پنهان در کمانت، ای کمان ابرو که صید می خورد تیر تو را چون سبزه اندر مرغزار خون گره در ناف آهوی ختایی شد زرشک تا به صحرای ختا، بردت صبا بویی ز تار خواهمت روزی چو جان اندر کنار خویشتن، همچو بادام دو مغز اندر یکی جلد استوار نار در مار آوری پنهان ز هر آئین و کیش مار بر نار افکنی پیدا ز هر رسم و شعار در بهار ار نغمه سنج آمد هزار اندر چمن افسر، اندر گلشن تو نغمه ها زد چون هزار افسر کرمانی