افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۳: ای ز شرم عارضت در کاستن جرم قمر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز شرم عارضت در کاستن جرم قمر وز عقیق لعل تو، لعل بدخشان خون جگر مشک تاتاری که این سان منتشر شد در جهان از عبیر زلف تو باد صبا دادش خبر هم حکایت می کند روی تو را بستان و گل هم روایت می کند بانگ مرا مرغ سحر تا چه خواهد بود حال سینه های چون حریر تیر مژگانت که کرد از گنبد گردون گذر گر نیازی آورم روزی بگو دشنام تلخ طوطیان را باید از منطق چکد شهد و شکر تاکیم رنجور خواهی، گر کشی زودم بکش خون عاشق باشد اندر مذهب خوبان هدر افسر کرمانی