افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵: گشتیم همه عالم و جای دگری نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گشتیم همه عالم و جای دگری نیست دیدیم و ز سودای غمت خوبتری نیست تا شیفته سامان گذرد خاطرم ای دوست، از زلف تو در خاطرم آشفته تری نیست سرتاسر نخجیرگه عشق مپندار، کز ناوک مژگان تو خونین جگری نیست جانانه وبل جان منی زآن رخ و زآن لب پنهان ز چه دارم، که جز اینم هنری نیست دارند به گلزار تو مرغان خوش آواز پرواز، و دریغا که مرا بال و پری نیست دیدار رخت نیست مگر کار سکندر کایینه گری شیوه هر بی بصری نیست در راه وفاداری آن سخت دل، افسر جز خضر محبت دگرم راهبری نیست افسر کرمانی