افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۳۴: ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای بی وفا که عمری سازیم با جفایت با ما سری نداری بازیم سر به پایت بس خون که در دل افتاد از بوی باده تو بس پای کو به گل ماند از حسن دست خایت غوغای عهد ضحاک یکباره خیزد از خلق بر دوش اگر ببینند آن طرّه دوتایت ما را و مدعی را در بزم عشق قربی است کو از شراب بی خود ما مست از لقایت ما رأی خویشتن را باری عدم شمردیم ایدون هر آنچه خواهی میکن که رأی رایت گوهر چو قابل افتد گویند کش بها نیست آن گوهری که نبود ای سیم تن بهایت افسر کرمانی