افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۲۷: ای سایه سعادت و ای مایه شکیب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای سایه سعادت و ای مایه شکیب ما از تو بی خودیم و هنوزت به ما عتیب بی خار گل نبوده و بی رنج مار، گنج نی خرّمی است بی غم و نی یار بی رقیب ساقی به همگنان همه صهبای لعل داد جز خون دل نبوده از آن می مرا نصیب وز جان ما نگار دهد بزم را بخور وزن خون ما حبیب کند دست را خضیب روزم همه شب است و شبم جمله بامداد زآن موی همچو نافه وز آن روی دلفریب گور است چشم خاطر صورت پرست محض سیرت ز صورت تو نبیند، مگر لبیب با عشق آن نگار، ز افسر مجوی صبر عشق و صبوری این دو حدیثی است بس عجیب افسر کرمانی