افسر کرمانی
قصیده ها
شمارهٔ ۳۶ - ندای سروش: ز گاه خواب شب دوش تا به وقت سحر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز گاه خواب شب دوش تا به وقت سحر سروش غیبم داد این ندا به گوش اندر که ای ز فتنه دوران نشسته در اندوه که ای ز بازی ایام گشته غم پرور ز خفتگان به غفلت تویی در این گیتی، هوس مکان و طمع بالش و هوا بستر ندیده بازی ادوار چرخ شعبده باز نخوانده درسی از اوراق دهر بازیگر به قاف غم چه نشینی هماره چون سیمرغ به نار غصه چه خسبی همی چو سامندر نبینیا، که جهان راست عادتی از نو ندانیا، که فلک راست بازی دیگر به کام یاران بنموده روزگار خرام ز جان دشمن بگرفت آسمان کیفر افسر کرمانی