افسر کرمانی
قطعه ها
شمارهٔ ۵: بخت بدم از ساحت کرمان به بم انداخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بخت بدم از ساحت کرمان به بم انداخت از گلشن عیشم سوی زندان غم انداخت با ...... کرد مرا دست و گریبان بنگر که خر و توبره، چه نیکو به هم انداخت نامد چو وجو دش عدمی صرف به عالم تا باز خدا، طرح وجود و عدم انداخت آن روز که بنوشت قضا نسخه امکان چون نامه بوی گشت ورا از قلم انداخت ... با مرد سخنگوی درافتاد و زیان کرد روباه صفت پنجه به شیر غژم انداخت هرچند کرم کرد ولی حیف که آخر حرفی که وسط بود ز لفظ کرم انداخت افسر کرمش را بپذیرفت و پس آنگه یائیش بیفزود و به سوی حرم انداخت افسر کرمانی