افسر کرمانی
غزل ها
شمارهٔ ۳: بیا که بی تو، مرا روزگار شد، یارا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا که بی تو، مرا روزگار شد، یارا چنان سیه، که نباشد به غیر شب ما را بدین روش که دل اندر محیط خون شده غرق عجب مدار، که آرم ز دیده دریا را میان باغ به یک جلوه از خرامیدن به گل نشان تو، صنوبر قدان رعنا را مپوش ماه رخ و منع ما مکن ز نظر، که ناگزیر ز مهر است دیده، حربا را ز نقطه دهنش هیچ دم مزن، افسر که جز لبش نگشاید کس این معما را افسر کرمانی