نورعلی شاه
بخش اول
شمارهٔ ۱۰۹: تا عکس رخش در دل عشاق عیان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا عکس رخش در دل عشاق عیان شد برداشت ز رخ پرده و در پرده نهان شد برخاست ز صحرای عدم گرد معانی چون بحر وجود ازلی موج فشان شد از صبح ازل نقش رخ یار بدیدم تا شام ابد جان بخیالش نگران شد بی عشق دلی زنده جاوید نماند چون عشق حیاتست که جان زنده آن شد گفتی که در آئینه بجز یار توان دید چندانکه بدیدیم نه این گشت و نه آن شد میخواست که خود را بنماید بخود آن یار گه صورت پیر آمد و گه شکل جوان شد چون نور علی رالب گفتار برآمد سرتاسر آفاق پر از شور و فغان شد نورعلی شاه