وحید قزوینی
شهر آشوب کوچک
بخش ۳۰ - صفت کلاه دوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرگرم کلاه هر که گردید هر دیده وری که روی او دید از دیدن آن رخ چو ماهم رقصان چو حباب شد کلاهم کرده است زهرچه هست اعراض وز جمله بریده غیر مقراض مقراض صفت به دست، مشکل آیند دو هم زبان یک دل زان جان جهان و نور دیده پیوسته مرا به دل خلیده از ناز و عتاب و تندی خو هر حرف چو سوزن سه پهلو از بهر جمال یار دیدن وندر ره وصل او دویدن از ضعف بدن نمانده از من جز چشم و قدم برنکِ سوزن از پرتو روی همچو ماهش بنموده به دیده ها کلاهش هم ابره ی آستر مصفا مانند گل دو رنگ رعنا وحید قزوینی