وحید قزوینی
شهر آشوب کوچک
بخش ۱۵ - صفت خبّاز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خباز کزو بود فغانم زان حسن برشته سوخت جانم عکس مژه اش به سنگ و سندان جا کرده چو جای پنجه در نان هر چشمه ی کار اوست بیشک صد چشمه برنگ نان سنگک کز دور نگاه صبر شورش افروخته همچو دل تنورش عشّاق به کوی آن پریوش چون تخمه ی روی نان آتش چون واکند آن بهار، دکان سوزد به تنور لاله را نان زان لطف و صفا که با گل اوست پیداست هر آنچه در دل اوست تمثال منش که در ضمیر است باشد مویی که در خمیر است چون شان عسل ز شهد آن رو خود نان خورش است گُرده ی او وحید قزوینی