فصیحی هروی
قطعات
شمارهٔ ۲۶ - حسب حال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نقش کف پای تو پیرایه امید کی از تو پس زانوی حرمان ننشستم کی بود که در سایه دامان وصالت آشفته تر از چاک گریبان ننشستم کی بود که از فیض تماشای جمالت آسوده تر از دیده گریان ننشستم کی بود که چون گل به گلستان خیالت در خون جگر با لب خندان ننشستم کی بود که چون آبله پای تمنا از دست تو در گوشه دامان ننشستم کی بود که از ننگ گران جانی دامان نومید چو خون بر سر مژگان ننشستم کی بود که چون دود در آتشکده غم تا گردن در آتش سوزان ننشستم تو پیرهن یوسف و من نکهت وصلم کی از تو بریدم که پشیمان ننشستم نی زلف نگارم من وتو عارض یاری کی با تو نشستم که پریشان ننشستم اینها همه عذرست گنه مایه عفوست صد شکر که بی مایه به دکان ننشستم بار گنه بسته درین رسته گشودم بیهوده به پهلوی کریمان ننشستم سوگند به تیغ ستم عشق که امروز چون زخم دمی بی لب خندان ننشستم رحمی که من آن موج سرابم که درین بحر شاداب دمی بر سر طوفان ننشستم نی نی که من آن ناله دردم که درین بزم از شوخی در گوش حریفان ننشستم در معرکه حسن من آن خنجر نازم کز عربده در زخم شهیدان ننشستم در دیر کله گوشه همت نشکستم تا چون خم بر مسند عرفان ننشستم لای خم فیضم وطنم ساغر دردست در صومعه زهدفروشان ننشستم آن نقش نگینم که ز بس شوکت همت بر تارک فرمان سلیمان ننشستم آن موج نشاطم که به فرمان بهاران بر جبهه گلهای گلستان ننشستم صد نیش مرا تعبیه در نوش سخن هست بی خیل و سپه بر سر یکران ننشستم طوفان ز تنور جگرم جوشد و هرگز در کشتی از اندیشه طوفان ننشستم صد شمع فغان مرد مرا بر لب و یک شب در ماتم یک شعله پریشان ننشستم اما چو تو یی مرهم الماس و منم زخم معذورم اگر بی تو به سامان ننشستم از چشم تلافی به نگاهی بنوازم پندار که در دوزخ عصیان ننشستم در بزمگه ناز تو این شیوه گرانست انگار که در خیل اسیران ننشستم فصیحی هروی