فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۷۷: باز در دل شعلههای آفتاب افکندهایم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز در دل شعله های آفتاب افکنده ایم طرح آبادی درین دیر خراب افکنده ایم زوربازوی طلب بین کاندرین نخجیرگاه بارها خقاش را بر آفتاب افکنده ایم جلوه حسرت دل از ما برد ورنه صد سحر فرش این قصر از دعای مستجاب افکنده ایم عزت شبهای من بنگر که از یک ناله دوش آسمان را در محیط اضطراب افکنده ایم تا به دوزخ مان کشد فردا به روز بازخواست مو به مو امروز دل را در عذاب افکنده ایم جرم ما گر باده آشامی ست مستی جرم نیست عکس لعل خویش را ما در شراب افکنده ایم جلوه ها در مصر خوبی هست اما دیده نیست اینک اینک از رخ یوسف نقاب افکنده ایم زلف عصیان را فصیحی برده ایم از بس نماز طره توفیق را در پیچ وتاب افکنده ایم فصیحی هروی