فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۱۱۴: تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا سر مژگان تماشا دیده بر هم چیده بود چون تو رفتی گویی آن بیچاره خوابی دیده بود ارمغان دیده گرد تست اما دیده کو چشمه خونیست اکنون تا تو بودی دیده بود سالها گلچین باغی بود دل اما چه سود تا قدم بیرون نهاد از باغ آتش چیده بود دوش دل آغاز نالیدن خوش استادانه کرد ساها گویی که هر لختش ز غم نالیده بود شب فصیحی دیدمش در خواب زآنسان کز نشاط تا شدم بیدار مژگانم به خود بالیده بود فصیحی هروی