فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۶۵: هر قطره خون گرم که از دل در اوفتد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر قطره خون گرم که از دل در اوفتد دوزخ شود اگر همه در کوثر اوفتد آه این شهید کیست که خونش زمان زمان خیزد ز خاک و در قدم خنجر اوفتد مستم چنان ز باده حیرت که می سزد کز دست داغهای جگر ساغر اوفتد بنشینم و چو ماتمیان نوحه سر کنم هر جا رهم به توده خاکستر اوفتد ای سیل اشک موجه رحمی که بی کسم این کهنه دیر بو که مرا بر سر اوفتد آن نامه ام که چشمه خون جگر شود هر سایه کز کبوتر نامه بر اوفتد گر بند دشمن است ز آزادگی به است فیروز بخت مهره که در شش در اوفتد عشق آید ار به میکده ما زنیم جام چون شعله مست گردد و چون اخگر اوفتد دل در تن فسرده فصیحی بیفسرد چون اخگری که بر سر خاکستر اوفتد فصیحی هروی