فصیحی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۸: باز عشق آمد که آراید گلستان مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز عشق آمد که آراید گلستان مرا سازد از خون جگر شاداب بستان مرا باز عشق آمد که از فیض نشاط گریه ای چون کنار گل کند پرخنده دامان مرا باز عشق آمد که دربستان کفر زلف دوست شبنم رخساره گل سازد ایمان مرا باز عشق آمد که از هر دورباش غمزه ای بشکند در دیده من نوک مژگان مرا باز عشق آمد که ناخن بررگ جانم زند زیور گوش ملایک سازد افغان مرا باز عشق آمد که اندازد به رغم عافیت در کف صد چاک هر تار گریبان مرا باز عشق آمد که از ذوق سرشک افشانیی دیده یعقوب سازد داغ حرمان مرا باز عشق آمد که مهمان خدنگ ناز دوست پرسد از هر دل که بیند خانه جان مرا باز عشق آمد که در بازار حسن خودفروش بر سر مژگان گشاید بار سامان مرا باز عشق آمد که خنداند ز فیض جلوه ای چون لب زخم شهیدان چشم گریان مرا باز عشق آمد که از زیر گلیم عافیت آورد بیرون فصیحی طبل پنهان مرا فصیحی هروی