جامی هروی
سلامان و ابسال
بخش ۱۶ - حکایت آن می پرست که به مراتب کمال پیوست از وی سبب آن پرسیدند گفت این از برکت آن یافتم که هرگز جام می بر لب نیاوردم که بر عزیمت آن بوده باشم که به جام دیگر آلوده گردم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
می پرستی رو به راه توبه کرد وز گنه جا در پناه توبه کرد یافت از توبه مقامات بلند وآمدش صید ولایت در کمند سالها در کار می بشتافتی این کرامت از چه خصلت یافتی گفت هر گاهی که جام می به لب می نهادم بهر شادی و طرب کم گذشتی بر ضمیر من که باز دست خود آرم به جام می فراز غیر ازین معنی نگشتی در دلم کز نشاط می دل خود بگسلم یمن این نیت مرا توفیق داد صد در دولت به روی من گشاد جامی هروی