میلی مهشدی هروی
قصیده ها
شمارهٔ ۳۱ - ممدوح شناخته نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر صفحه زمین، الف قدّ پُر دلان از زخم تیغ، لا شود از ضرب گرز، دال روز وغا که در کف از سرگذشتگان گیرند تیغها ز اجل رخصت قتال تو آفتاب و جای تو بر اوج آسمان فرند ارجمند تو، ماه خجسته فال خواهد که خدمت از بن دندان کند ترا زین آرزو ست گر مه نو گشته چون خلال هر دل که از تطاول زلف تو سر کشد چون شیشه شکسته نمی یابد اتّصال بعد از نبی، چو نقش نگین جا گرفته است در خاطرش محبّت اصحاب و مهر آل در مجلسی که صدر نشین است قدر تو ننشیند آفتاب مگر در صف نعال شاید که در مشیمه ارحام، طفل را گویا ز یُمن مدح تو گردد زبال لال چون حمله آوریّ و کنی عزم رزم جزم آنجا زخصم، تاب نشستن چه احتمال گر از نهیب، بانگ به شیر ژیان کنی بگریزد آن چنان که ز شیر ژیان شغال گر چرخ را اراده بر هم زدن کنی یابد زهم چو قطره سیماب انفصال از پاس عدل او نتواند که سرزده بر آستان خانه دل، پا نهد خیال گر بگذرد سپاه سلیمان ز ملک او از پاس عدل او نشود مور پایمال میلی مهشدی هروی