میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۹: از بس که دایم بیگنه آزردهام از یار خود - شرمندگیها میکشم، پیش نصیحتکار خود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از بس که دایم بی گنه آزرده ام از یار خود شرمندگیها می کشم، پیش نصیحت کار خود صد بار اگر افسون کنم، شور جنون افزون کنم یارب چه سازم چون کنم، درمانده ام در کار خود فارغ ز ذوق محفلم، وز ساز عشرت غافلم در گوشه غم خوشدلم، با ناله های زار خود دانسته از حالم بتر، هر روز از روز دگر از ذوق این، هر دم خبر می پرسد از بیمار خود مستی که دارم والهم، در پای او گر جان دهم صد منت دیگر نهم، بر جان منت دار خود دل از من آن آشوب جان، برد و پی دفع گمان گه دوستم با دشمنان، گه یار با اغیار خود در بزم سازی دم به دم، بی تابم از داغ ستم پیش تو باید بودنم، شرمنده از اطوار خود گم شد دل پر آرزو، من در به در در جست وجو میلی بیا بگذر ازو، دیگر مکن آزار خود میلی مهشدی هروی