میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۵: دمی عاشق ندید او را، وگر دید - به صد درد دل و خون جگر دید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دمی عاشق ندید او را، وگر دید به صد درد دل و خون جگر دید دل از یک جرعه وصل تو عمری خمار غم کشید و دردسر دید خدنگش را دلم تا رهگذر شد هزار آسودگی زان رهگذر دید دلم راسر به صحرا داد یکسر که زخم صید خود را کارگر دید رقیب او را سگ دنباله رو بود ز یک تیر تغافل، باز گردید دلم در بزم او تا با خبر شد مرا بیهوش و خود را بی خبر دید دلا از دلبران قطع نظر کن که میلی هرچه دید از یک نظر دید میلی مهشدی هروی