میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲۰: دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم دارد - این سیه روز ندانم چه به جانم دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل به جان شب همه شب ز آه و فغانم دارد این سیه روز ندانم چه به جانم دارد عشق پنهان کنم و هر که به سویم نگرد دل تپد، کاین خبر از سوز نهانم دارد این چنین پرده برانداز که او را دیدم عنقریب است که رسوای جهانم دارد تا نیاید به زبان، آنچه به دل دارم ازو چشم افسونگر او بسته زبانم دارد من دلخسته که لب تشنه شمشیر توام گر همه آب حیات است، زیانم دارد بس که بی تابی ام از عشق خود افزون بیند تهمت آلود به عشق دگرانم دارد همچو میلی کندم شهره تقاضای جنون عشق هرچند که بی نام و نشانم دارد میلی مهشدی هروی