میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۹۴: شب، خواب پی به حال خرابم نمیبرد - در سینه میخلی تو و خوابم نمیبرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب، خواب پی به حال خرابم نمی برد در سینه می خلی تو و خوابم نمی برد نومیدی ام ببین که رقیب آشنایی ات رشکم نمی فزاید و تابم نمی برد رنجیده آن چنان، که گرم خود طلب کند سویش کسی ز بیم عتابم نمی برد وقت سوال یار ز بس مضطرب شوم از شرم، انتظار جوابم نمی برد رسوایی ام رسیده به جایی که همنشین دیگر به بزم او ز حجابم نمی برد قاصد ندیده در طلبم رغبتی ز یار کآهسته آمد و به شتابم نمی برد میلی شدم چو کاه و ز بار گران غم توفان اشک بر سر آبم نمی برد میلی مهشدی هروی