میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۵۳: وه که بر هر سر ره بیسر و پایی دگر است - بس که هر لحظه گذار تو بهجایی دگر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وه که بر هر سر ره بی سر و پایی دگر است بس که هر لحظه گذار تو به جایی دگر است حال خود چون به تو اظهار کنم در مستی؟ که ز هر جام، ترا شرم و حیایی دگر است دل بیچاره ام از آرزوی بالایش در بلایی ست که هر چاره بلایی دگر است بعد صد وعده خلافی، بنگر سادگی ام که ز هر وعده مرا چشم وفایی دگر است دل چرا بر سر کویش نگشاید امروز؟ یار هرجایی ما گر نه به جایی دگر است چون کشی تیغ جفا بر سر میلی، دگری کاش دست تو نگیرد، که جفایی دگر است میلی مهشدی هروی