میلی مهشدی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸: گر بیخودی مجال دهد اضطراب را - بنیاد برکند دل و جان خراب را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بیخودی مجال دهد اضطراب را بنیاد برکند دل و جان خراب را در عشق می گدازم و می سوزم و خوشم با آتش است صحبت گرمی کباب را صحبت میان ما نشود گرم از حجاب کو محرمی که رفع کند این حجاب را میدان حرف داد سوال توام، ولی برتافت دست شرم، عنان جواب را گر خاطرت به سختی جان کندنم خوش است منت نهم به جان و کشم این عذاب را در خوابگاه دیده بختم قرار یافت از چشم من چو گریه برون کرد خواب را میلی خوش آنکه مست رسد آن سوار و من گاهی عنان ببوسم و گاهی رکاب را میلی مهشدی هروی