کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱: گر شبی آنماه با زلف پریشان آمدی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر شبی آنماه با زلف پریشان آمدی ذره ذره از رخش خورشید تابان آمدی گر نبودی آدم از آئینه ذات خدا اینهمه نور و صفا در قلب انسان آمدی آفتاب روی آنمه گر همی کردی طلوع ازرخش سنگ سیه لعل بدخشان آمدی دل نمی دانست او را در زمین و آسمان یار اگر دامن کشان در صورت جان آمدی گر نبودی گریه کوهی چو ابر نوبهار بلبل بیدل چرا در باغ نالان آمدی کوهی