کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۱: تا به گرد گل ز سنبل زلف پیدا کردهای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا به گرد گل ز سنبل زلف پیدا کرده ای ماه تابان را نهان در نیم شب ها کرده ای غنچه را تا در تبسم همچو گل بگشاده ای بلبل روح مرا صد گونه گویا کرده ای ای که از فرط بزرگی می نگنجی در جهان در دلم کان قطرهٔ خونی است چون جا کرده ای بر زمین انداختی در ره لعابی از دهان خطه اموات را در یک دم احیا کرده ای خیر و شر بنوشته ای در لوح جان ها از ازل آنچه خود کردی چرا در گردن ما کرده ای دانهٔ خال سیه در دام زلفت بسته ای آدم و ابلیس را ز اینگونه احیا کرده ای خالقا جز تو ندارد هیچ موجودی دگر نفی و اثبات خود اندر لا و الا کرده ای نزد ارباب نظر علم الیقین باشد همه کوهیا اسرار توحیدی که انشا کرده ای کوهی