کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۹: بیا ای دوست دیداری از این سو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بیا ای دوست دیداری از این سو معزز کن شبی رخسار از این سو وگرنه با نسیم صبح بفرست رموی زلف خود یکتا از این سو بگوشت می رسد هر صبح و شامی فغان و ناله های زار از این سو برای دفع مخموری صبحها روان کن باده ی ابرار از این سو گره دارد دلم از گریه بگشای بخنده لعل شکربار از این سو ز گلزار جمال خود نسیمی بیاد صبحدم بگذار از این سو چو بلبل بیقرارم هر سحرگاه فکن برگی از آن گلزار از این سو ایا ای دلبر عیار شب رو بیا بر کوری اغیار از این سو روا نبود که تنها می خوری می بده یک ساغر خمار از این سو قدح بر کف بکوهی گفت ساقی بیا از جانب کهسار از این سو کوهی