کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۴: من درد کش باده صهبای الستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من درد کش باده صهبای الستم تا شام ابد نیز نه مخمور و نه مستم تا ساقی وحدت می عشقم بقدح ریخت از کشمکش دنیی و از خویش پرستم شیدائی عشقم من و رسوائی جانان با حور و بهشت و ورع و زهد به بستم درمدرسه و صومعه بس عمر بشد صرف جائی نرسیدم من و آن بوده که هستم گر ناری و گر نوری و گر رند خرابات از قسمت او راضیم این است که هستم بر خاک ره درد کشان سر بنهادم دادند حریفان ازل باده بدستم دیدم چو مسلمانی عالم همه کوهی در کنج خرابات به آهنگ نشستم کوهی