کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۸۲: خسبیده چند مانی در جامه خواب غافل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خسبیده چند مانی در جامه خواب غافل بر تو بخواند حضرت یا ایها المزمل از خواب و خور حذر کن در جسم و جان گذر کن باید همیشه باشی با وصل یار واصل ازگفتگو چه حاصل کردار باید اینجا بگذر ز علم و دعوی میباش مرد عاقل قربان راه حق شو تا عید وصل یابی هر لحظه نفس خود را بی تیغ ساز بسمل شد حاصل حقیقت جان تو در دو عالم یعنی صفات حق را هستی بذات حاصل برداشتی امانت نفست خیانتی کرد ز انرو خدای گفتت هم ظالمی و جاهل سبحان من عرفناک ورد زبان اشیا است دیوانه کی شناسد یا عقل و هیچ عاقل چندانکه سیر کردیم در حکم حرف الله جز حلقه دو زلفش روحم نساخت منزل در سیر شام اسری ما زاغ می شنیدیم جانم بهر دو عالم زانرو بگشت مایل بگذشتم از دو عالم در قید خویش ماندم آمدند از حضرت کز غیر ما چه حاصل فعل و صفات و اسما در کوهی است ظاهر انسان کسی بود او کز ذات هست کامل کوهی