کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۲: دلم خود جان جان شد باده صاف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلم خود جان جان شد باده صاف خدا شد ساقی جانها بانصاف لبالب میدهد جام طهورا سقیهم ربهم خود کرد اوصاف ملک میشد برای نقد جانها نیابی قلب ایدل پیش صراف بدور نقطه چشم تو راه است نمی بینی همه پرگار بر ناف ز امر کاف و نون موجود گشتم از آن شد کرسی ذات خدا کاف بغیر از علم توحید خداوند هر آن علمی که می دانی بود لاف چوعنقا شو نهان کوهی ز مردم که سیمرغ است روح و جسم چون قاف کوهی