کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۵۸: صبح چون شعله خورشید برآورد شعاع
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح چون شعله خورشید برآورد شعاع گشت روشن که جهان است رخت را اقطاع زاهد و عابد و صوفی بلبت مست شدند باده خوردند و نگشتند کسی را مناع لمن الملک تو گفتی و زخود نشنودی جز تو گر بود ز ملک تو چنان کرد وداع کوهیا ناله مکن بر سرهر سنگ چو کبک کوه را هست ز افغان تو بسیار صداع کوهی