کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۹۸: آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن جگر گوشه دل از ما به لب میگون برد رونق باغ و چمن را برخ گلگون برد لب او باده ز خون دل ما می نوشد چشم آن شوخ کباب از جگر پرخون برد غیر حق هیچکسی چون نبرد دل از دست دل خود ذات خداوند جهان بیچون برد چارچوب تنم از آتش دل پاک بسوخت تا از این شش جهتم بخت مرا بیرون برد برده بود او ز ازل جان و دل مشتاقان نتوان گفت که این حضرت او اکنون برد در خم زلف تو پیوسته بخلوت بنشست کوهی از هر دو جهان بادل خود یکسون برد کوهی