کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۸۱: بنور پاک تو چشم دلم چو بینا شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنور پاک تو چشم دلم چو بینا شد ز آفتاب رخت هر دو کون پیدا شد بهر چه کرد نظر دوست غیر خویش ندید بحسن خویش از این روی یار شیدا شد در آن مقام که معلوم علم و عالم اوست صفات ذات شده ذات عین اسما شد بیک نظر که خدا کرد از سر قدرت زمین و انجم وخورشید ومه هویدا شد بدانکه علت غائی است آدم خاکی از آن به معرفت کردگار دانا شد بغیر هستی حق هیچ روی ننماید تو را که دیده دل روشن و مصفا شد دل شکسته کوهی بیاد آن دلدار زهر دو کون چو خورشید پاک و یکتا شد کوهی