کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۵۱: زلف شبرنگ تو سر حلقه درویشان است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زلف شبرنگ تو سر حلقه درویشان است مردم چشم خوشت پیر سیه پوشان است درخرابات مغان رفتم و دیدم خندان لعل سیراب لبش ساقی میخواران است قبله هر دو جهان روی چو خورشید شماست طاق ابروی تو محراب دل رندان است چشم جان از رخ او روشن و نورانی شد زانکه محراب خداوند دل انسان است یار از دیده ی من در رخ خود مینگرد او است کز دیده ما در دل خود حیران است نحن اقرب که بیان کرد مقام قرب است در دلم یار شکر لب بحقیقت جان است از دوئی چون بگذشتی بحقیقت جانست کفر و ایمان و بد و نیک همه انسان است کوهی