کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲: آن نازنین پسر که دل از ما ربود و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آن نازنین پسر که دل از ما ربود و رفت خود را چو مه ز دور بهر جانمود و رفت یک خنده کرد از لب لعل عقیق رنگ خون دلم ز دیده گریان گشود و رفت در فکر آن دهان که دل ما چو موی شد ادراک و هوی و علم و خرد هر چه بود رفت بیت الله است دل که در او غیر دوست نیست جانم بیاد قامت او در سجود رفت چندان بیاد شمع رخش سوختم که باز تا آسمان ز سوز دلم آه و دود رفت جانم چو دید بر رخ او خال عنبرین در آتش فراق دلم همچو عود رفت کوهی ز غیب رست و ز پندار وهم نیز شکر خدا که جان و دلش در شهود رفت کوهی