کوهی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴: ایکه اندر ذات پاکت نیست چونی و چرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایکه اندر ذات پاکت نیست چونی و چرا در صفات و ذات نبود هیچ ریبی و ریا ذات پاکت قائم است و نبود او را ابتدای نی ازل را ابتدا باشد تو رانی انتها ابتداو انتهائی نیست در ذات و صفات محض و هم است اینکه میگویند او را منتها وصف ذاتت هست قائم در صفات واجبت نیست در کنه ربوبیت تو را ریب و ریا اقتضای ذات واجب باشد این کز ممکنات خویش را بر بنده دارد گفتم این روشن ترا عکس عکس ذات اسماء و صفاتت زین جهت بر ملایک سجده واجب شد ز هستی عکس ما مثل ما جز ما نباشد نیست ما را ضد وند مظهر اسم صفات ذات باشد مصطفی خواستم تا ذات اسماء و صفات خویش را در مظاهر باز بینم دیدم اکنون با شما کوهیا آندم که گفت الله الست ربکم ابتدای مظهر است این مظهرش بی منتها کوهی